سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روزگار غریبی است نازنین

خدایا می دانم ،می دانم به دشت انتظار طلوع خواهد کرد،می دانم می آید،کم کم می توانم ببینم شعاع هایی نورانی را که از مرکزی ناپیدا تلألو آغازیده است،می بینم...خدایا ...می بینم رگه هایی نورانی را که در نظرم شاهرایی برای حضور سوار زرین  رکاب ابرهاست.دمی می گذرد،بازدمی می آید.وآری طلوع می کند.خورشید یکتا طلوع می کند وچه برایم زیباست.می دانم آن روز که خورشید زیباتر از زیباتر بتابد او خواهد آمد امّاچه ناز می کند برای مردمان این کره خاکی،آنقدر آرام پدیدار می گردد که دیگر عاشقانش را دل انتظار نمی ماند،شاید دیر بیاید امّا می آید مهربانانه.وچه طلوعی می شود این طلوع،چه دلبرانه.



نویسنده : ملیحه ابراهیمی - ساعت 2:35 صبح روز سه شنبه 86/3/29
نظرات ()    |   لینک ثابت    |  


Powered By Persianblog.ir - Designed By Payam salami pargoo